ویکتور فرانکل سیوهفت ساله، توسط نیروهای آلمانی اسیر شده و بعد منتقل شده به اردوگاه آشویتس. اردوگاه آشویتسی که در آن مرگ یک رویداد تکراری و پیش پا افتاده است. اردوگاهی که سادهترین راه فرار از آن، خودکشی با برق سه فاز حصارهاست.
ویکتور فرانکل آدمی است که تا دیروز مطب خودش را داشته؛ جایگاه اجتماعی و احترام اجتماعی خودش را داشته؛ خانوادۀ خودش را داشته؛ دوست و آشنای خودش را داشته؛ زندگی خودش را داشته و حالا، حالا به یکباره، همۀ چیزی را که داشته از دست داده است. تمام زندگیش را.
ویکتور فرانکل روانپزشک حالا تبدیل شده به یک کارگر معدنچی، که صبح تا شب باید بیل دست بگیرد و سهمش از کل این زندگی، فقط یک پیراهن کهنه است و یک کاسۀ سوپ که هیچ چیزش هم شبیه به سوپ نیست.
«انسان در جستوجوی معنا»، خاطرات ویکتور فرانکل است از زندانها و اردوگاههای آلمان نازی. فرانکل در بین کلمات متن به دنبال معنای زندگی است. معنایی که باعث شده تا زندانیان اردوگاه آشویتس، وسط آن همه بدبختی و مشقت، بین مرگ و زندگی، زندگی را انتخاب کنند و با پیدا کردن معنای زندگی، دوام بیاورند تا پسین فردای آزادی.
«انسان در جستوجوی معنا»
«ویکتور فرانکل»
پینوشت: اگر علاقهمند به خوانش در زمینۀ روانشناسی وجودی و معنادرمانی هستید، کتاب انسان در جستوجوی معنا میتواند نقطه شروع خوبی باشد. ویکتور فرانکل یکی از نظریهپردازان حوزۀ روانشناسی و لوگوتراپی است. کتاب بالا هم به نوعی مقدمهای است بر همین نظریه. نویسنده بخشی از خاطراتش را در قالب کتاب آورده و به کمک آن به تبیین نظریۀ خودش پرداخته است.
درباره این سایت